رئیس ارجمند قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران
با درود و سپاس
به آگاهی می رسانم چنان که می دانید اینجانب علی صابری وکیل پایه یک دادگستری، عضو کانون وکلای دادگستری مرکز از سال 1381 بدین سو دادفر (وکیل) بیشتر دادخواهان در پرونده خون های آلوده نامور به هموفیلی ها بوده و هستم. جدا از اختلافی که به هنگام معاون اولی جنابعالی با ریاست حضرت آیت الله شاهرودی در دهه ی 80 درباره ی دستمزد دادفری یا همان حق الوکاله در این پرونده به وجود آمد و به هر رو با کاهش یک چهارمی و دیرکرد 33 ماهه به هر حال پرداخت شد، با روی کار آمدن رئیس بعدی قوه در سال 1388 و هماهنگی برادرشان که قائم مقام وزارت بهداشت بودند اختلاف شدید دو قوه در پرونده های دیگر، رنگ باخت و به دوستی تام و تمام تبدیل شد و قوه مجریه این امکان را یافت بی مهری های احتمالی و ادعایی قوه قضائیه درباره ی خود را در این پرونده به رفاقت و مدارا تبدیل کند. در این میان آنکه متضرر شد شهروند بیماری بود که هم از نظام بهداشت و سلامت ایران سیلی خورد و ایدز و هپاتیت گرفت، هم از دادگاه که لگد خورد و رانده شد. آنچه درباره ی زیان معنوی و پوزش خواهی رخ داد را بیان نمی کنم که تاریخ خود گواه است و واپس گرایی در دادنامه ها بدجوری به چشم می زند و آبروی نظام قضایی در این بخش خدشه دار شده است. ابلاغ دادرس ویژه رسیدگی کننده لغو شد و به جای آنکه پزشکی قانونی به عنوان کارشناس مورد اعتماد در خدمت عدالت قرار گیرد، دادرسی دربست در اختیار پزشکی قانونی قرار گرفت. مدارک موجود است. هر جا و هر هنگام بخواهید توضیح خواهم داد. با روی کار آمدن جنابعالی، دوست و آشنا سفارش می کردند برایتان بنویسم و رخدادهای هنگام مسئولیت حراست پیشین را بازگو کنم و این از آب جاری ماهی بگیرم. اما نه خود و نه دادخواهانم را وارد سیاست نمی کنم. پس یکسالی شکیبا ماندیم تا همه چیز آرام شود. اما آنچه اکنون می خواهم اینکه از سال 1391 در حرکتی هماهنگ شده و از پیش طراحی شده هم دست کانون هموفیلی ایران به عنوان نهاد حامی بیماران از پرونده ها کوتاه شد و موضوع را امنیتی نشان دادند، هم به وکیل که من باشم فشار آوردند. مستقیم و غیر مستقیم با تحریک کردن بیماران کمتر آگاه نسبت به عملکردم و … . به هرحال در حرکتی جالب دو قوه قرار گذاشتند با نادیده گرفتن اختیار وکیل در گرفتن محکوم به پس از واریز وجه از سوی دادباخته، خود مجتمع شهید بهشتی با بیماران تماس گرفته، شماره حساب می گرفت و پول را به حسابشان می ریخت. ظاهر کار قشنگ است چه تلاش و کوششی برای احقاق حق اما در باطن حذف وکیل بوده و هست. جدا از اشتباه در واریزی ها که دست کم در یک مورد مدارکش موجود است، پس و پیش شدن بیماران بر پایه ی آمد و رفتشان درخور درنگ است و تبعیضی است ناروا. اما آنچه مهم است و من نمی دانم و نفهمیدم و هیچ کس برایم توضیح نداد اینکه با وجود محکومیت دادباختگان به پرداخت حق الوکاله طبق تعرفه نمی دانم دادگستری این وجه را از خواندگان گرفته و به دادبردگان داده تا من به ایشان مراجعه کرده و بر اساس توافقمان بر همان پایه تعرفه دستمزدم را از ایشان بگیرم یا دادگستری تنها اصل محکومیت دریافت کرده و به بیماران داده که در این صورت احکام هنوز به صورت کامل اجرا نشده اند. از کار خیری که با دستمزد پیشینم کردم و مالیات و جریمه ی آن و نیز کاهش ارزش پول از سال 1391 می گذرد. حق خود، خانواده خویش و حتی غیرمستقیم جامعه وکالت می دانم که پاسخ داده شود و آگاه شویم چه شده و چه رخ داده. تهیه پاسخ همکارانتان با دستور جنابعالی بسیار آسان است. برای همکارانتان در شعبه یکم مجتمع شهید بهشتی تهران روشن و شفاف است. شما را به پروردگار سوگند برای داوری تاریخ هم که شده پاسخی شفاف دهید که کدام یک از دو انگاره (فرض) پیشین درست است و دادگستری کدام راه را در این هفت سال در پیش گرفته است. پیشاپیش از دستور قانونی و شایسته شما سپاسگزارم.
با دوباره گویی سپاس
علی صابری
دیدگاه شما